آیا تاکنون پیشآمده که به دلیل قیمت یک محصول از خرید آن صرفنظر کنید؟ بهاحتمال بسیار زیاد پاسخ شما به این سؤال مثبت است! اهمیتی ندارد که آن محصول چه بوده یا نسبت به سایر محصولات مشابه چه تفاوت قیمتی داشته است. این رفتار نشان میدهد که قیمتگذاری چقدر مهم است و تا چه اندازه بر میزان فروش یک محصول تأثیر میگذارد.
هنگامی که قیمت یک محصول را میبینیم و از خرید آن منصرف میشویم، در واقع به تولیدکننده پیامی میدهیم که دوست عزیز، قیمت محصولت مناسب نیست. لطفاً برو و استراتژیهای قیمتگذاری را بیاموز! البته باید به تولیدکننده نیز حق داد. قیمتگذاری کار سخت و پیچیدهای است که نیاز به آزمون و خطاهای بسیاری دارد. به همین دلیل در این مقاله به موضوع چالشبرانگیز اما جذاب قیمتگذاری پرداختهایم و قصد داریم به شما آموزش دهیم که چگونه قیمت محصولتان را تعیین کنید.
فرقی نمیکند که یک محصول فیزیکی تولید کردهاید یا خدماتی را در وبسایت خود ارائه میدهید؛ برای هر دو گروه، استراتژیها و روشها و مثالهای زیادی آماده کردهایم.
ما باور داریم اگر مرحله قیمتگذاری را بهدرستی پشت سر بگذارید، میتوانید همیشه سود کنید و از پیامکهای پیدرپی واریز پول به حسابتان لذت ببرید؛ بنابراین برای شیرجه در دریای سودآوری آماده باشید.
آسانترین روش قیمتگذاری محصول
اگر قصد دارید از یک روش ساده برای قیمتگذاری محصولات خود بهره بگیرید، بهترین راهکار استفاده از فرمول قیمت فروش است. این فرمول به شما امکان میدهد که بهسادگی قیمت یک محصول را تعیین کنید:
قیمت فروش = قیمت تمامشده + حاشیه سود
برای اعمال این فرمول باید قیمت تمامشده (مقداری که برای تولید یا خرید محصول پرداختهاید) را با حاشیه سود (درصدی از قیمت تمامشده) جمع کنید.
شاید وقتی به کاربرد این فرمول فکر میکنید، به این نتیجه برسید که هر کسبوکاری نمیتواند از این روش استفاده کند. ما هم با شما همنظر هستیم و در ادامه مقاله، روشهای دیگری را نیز معرفی خواهیم کرد؛ اما پیش از آن، میخواهیم به یک نکته مهم اشاره کنیم.
نکته: ازآنجاییکه در دنیای کسبوکار استراتژیهای مختلفی برای قیمتگذاری وجود دارد، نمیتوان یک روش قطعی و یکنواخت برای تعیین قیمت محصول پیشنهاد داد. هر فرمولی که انتخاب کنید باید به عواملی مانند صنعت، اندازه کسبوکار، ساختار و مدل کسبوکار خود توجه داشته باشید. عوامل دیگری نیز وجود دارند که همیشه در قیمتگذاری محصولات نقش حیاتی دارند و در زمان استفاده از هر فرمولی باید به آنها دقت کنید. این نکات را در بخش بعدی توضیح خواهیم داد.
روش مرحله به مرحله قیمتگذاری محصول
اکنون که دریافتیم فرمول قیمت فروش برای همه کسبوکارها مناسب نیست، بیایید چند نکته کلیدی برای قیمتگذاری صحیح و اصولی یک محصول را بررسی کنیم. این نکات به شما یاری میدهند تا یک استراتژی مناسب برای قیمتگذاری محصولات خود انتخاب کنید. همچنین، صبور باشید! انواع استراتژیهای قیمتگذاری را پس از این نکات به شما معرفی خواهیم کرد.
1- محاسبه هزینه های ثابت و متغییر
در ابتدا، اهمیت ندارد که استانداردهای صنعت، ترندها، یا سطح رقابت در فروش محصول شما چگونه است؛ بلکه هدف نهایی یعنی «کسب درآمد» اهمیت دارد. اولین گام برای دستیابی به این هدف، ثبت هزینههایی است که در فرایند تولید محصول پرداخت میکنید.
هزینه یکی از عوامل کلیدی در تعیین قیمت نهایی محصول است که به دودسته تقسیم میشود: متغیر و ثابت.
هزینههای متغیر باتوجهبه میزان و حجم تولید تغییر میکنند؛ برای مثال، میتوان به هزینههای بستهبندی، مواد اولیه و حملونقل اشاره کرد. همچنین، باید برای زمانی که صرف تولید محصول میکنید نیز ارزش تعیین کنید. در کسبوکار، زمان معادل پول است و باید ارزش زمانی که صرف میکنید را محاسبه کنید.
پس از محاسبه هزینههای متغیر، نوبت به ثبت و محاسبه هزینههای ثابت میرسد. هزینههای ثابت، همانطور که از نامشان پیداست، بدون توجه به حجم تولید ثابت باقی میمانند. مخارجی مانند اجارۀ دفتر، هزینههای مجوز تولید و حقوق ثابت کارمندان از جمله هزینههای ثابت یک کسبوکار هستند.
اکنون باید تمام هزینههای ثابت و متغیر را با هم جمع کنید تا مشخص شود تولید محصول شما بهصورت ماهانه یا سالانه چقدر هزینه دارد.
عددی که از مجموع هزینههای ثابت و متغیر به دست میآید بسیار مهم است؛ زیرا با استفاده از این عدد میتوانید قیمتگذاری محصول خود را بهگونهای انجام دهید که کسبوکارتان همیشه سودآور باشد.
2- شناسایی صنعت و بازار رقبا
بعد از محاسبه هزینههای ثابت و متغیر، باید به مرحله بعدی فرایند قیمتگذاری یعنی تحلیل صنعت و بازار رقابتی محصولتان بروید. ابتدا باید بررسی کنید که مردم برای محصولات مشابه با محصول شما حاضرند چقدر هزینه کنند. این اطلاعات را ثبت کنید، چون در مراحل بعدی به آن نیاز خواهید داشت.
سپس باید بفهمید چه چیزی محصول شما را از محصولات موجود در بازار متمایز میکند و مزیت رقابتی آن چیست. برای این کار، باید بازار رقابتی و صنعتی که در آن فعالیت میکنید را بهخوبی بشناسید تا بتوانید مزیت رقابتی محصول خود را بهدرستی شناسایی کنید. پس از شناخت مزیت رقابتی، برای آن ارزشی تعیین کنید و این ارزش را در قیمتگذاری نهایی لحاظ کنید.
در این مرحله ممکن است بپرسید: “آیا میتوانم محصولم را با قیمتی بالاتر یا پایینتر از قیمت بازار بفروشم؟” پاسخ ما مثبت است، اما باید به نکاتی که در ادامه میآید توجه کنید.
اگر میخواهید محصولاتتان را با قیمتی بالاتر از قیمت بازار بفروشید، باید مشتریان را متقاعد کنید که محصول شما بهتر از سایر محصولات موجود است. بهعنوانمثال، اگر به کتابهای انتشارات آریانا قلم نگاهی بیندازید، متوجه خواهید شد که این انتشارات بهصورت تخصصی در حوزه ترجمه و تألیف کتابهای مدیریت کسبوکار فعالیت میکند و دلیل قیمت بالاتر کتابهایش نسبت به سایر ناشران، انتشار کتابها بهصورت تمامرنگی و با جلد و صفحهآرایی منحصربهفرد است. برای مثال، کتاب «واقعنگری» از هنس روسلینگ که توسط ناشران مختلفی ترجمه شده و میانگین قیمت آن در بازار حدود 85 هزار تومان است، توسط آریانا قلم به طور خلاقانه در قالب یک روزنامه با صفحات تمامرنگی منتشر شده که بسیار مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
مثالی که بررسی کردیم، نمونهای از قیمتگذاری بالاتر از قیمت رقبا بود. اما شاید بخواهید محصولتان را با قیمتی پایینتر از قیمت بازار عرضه کنید. در این حالت هم باید به مشتریان اطمینان دهید که کیفیت محصول را قربانی قیمت پایینتر نکردهاید. بیایید یک مثال جذاب در این زمینه بررسی کنیم:
این روزها، کارتهای بانکی «بلوبانک» با طراحی منحصربهفردشان توجه زیادی جلب کردهاند. بلوبانک که یک نو بانک محسوب میشود، برخلاف سایر بانکها هیچ هزینهای برای افتتاح حساب و ارسال کارتبانکی دریافت نمیکند. حتی در برخی روزها اعلام میکند که برای تراکنشهای بانکی کارمزدی دریافت نمیکند. این نئوبانک بدون دریافت هزینهای از مشتری، امکانات بیشتری نسبت به سایر اپلیکیشنهای بانکی ارائه میدهد. به همین دلایل، بلوبانک نمونه موفقی است که محصولش را با قیمتی پایینتر از بازار عرضه میکند و همچنان سودآور است.
اکنون نوبت شماست که بررسی کنید کدامیک از روشهای فوق برای شما مناسبتر است. شاید در نهایت به این نتیجه برسید که بهترین گزینه، تعیین قیمتی همسطح با قیمت رقبا باشد.
توجه: از قیمتگذاری مهمتر این است که همیشه جایگاه محصول خود در بازار را بشناسید. برای این منظور باید به طور مرتب بخشی از زمان خود را به شناخت برند خود و رقبا اختصاص دهید.
3- شناسایی مخاطبان هدف
مخاطبان هدف خود را چطور شناسایی کنیم؟
به دلیل نادیدهگرفتن بسیاری از کسبوکارها از شناخت مخاطبان هدف، این بخش را برای شما بادقت بیشتر توضیح میدهیم تا به رقبایتان با رویکردهای متفاوتی عمل کنید.
برای شناخت بهتر مشتریان بالقوه خود، حائز اهمیت است که نیازها و اولویتهای آنها را به طور کامل درک کنید. این امر نیازمند استفاده از ابزارها و تکنیکهایی است که در زیر به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
- اجرای گفتگو با خریداران
- برگزاری نظرسنجی با مشتریان
- مطالعه و تحلیل رفتار مخاطبان در شبکههای اجتماعی
- برگزاری جلسات با تیم فروش و پشتیبانی مشتریان
برای اینکه تکنیکهای فوقالذکر از تأثیر بیشتری برخوردار شوند، نیاز است با یک سؤال و هدف دقیق به شناخت مخاطبان بپردازید؛ به عنوان مثال، آیا مشتریان آمادهاند برای پرداخت هزینه بیشتری برای محصولات شما؟ آیا میتوانید با ارائه خدمات بیشتر، آنها را به مشتریان وفادار تبدیل کنید؟
شناخت مخاطبان فرایندی آسان نیست و ممکن است نیاز به تست و خطا داشته باشد تا توانایی ایجاد پرسونای دقیق از مخاطبان خود را پیدا کنید؛ بااینحال، با پرداختن جدی به این مسئله، میتوانید قیمتگذاری منطقی و دقیقی برای محصولات خود انجام دهید.
4- درآمد هدف و حاشیه سود را تعیین کنید
یکی از جذابترین کارها در فرایند قیمتگذاری یک محصول، محاسبۀ سود است؛ زیرا سود عاملی است که شما را به راهاندازی کسبوکار ترغیب کرده است؛ بنابراین، این بخش را به طور کامل و متمرکز بررسی کنید!
پس از انجام تحقیقات بازاریابی، تعیین جایگاه محصول خود در صنعت و شناخت مخاطبان هدف، میتوانید حالا یک حاشیه سود دقیق و ایدئال برای کسبوکارتان در نظر بگیرید.
پس از محاسبه حاشیه سود، آن را به هزینههای ثابت و متغیری که قبلاً برآورد کردهاید، اضافه کنید. حالا که یک هدف درآمدی مشخص دارید، میتوانید این هدف را در فرایند قیمتگذاری نهایی محصولتان در نظر بگیرید.
با یک نگاه واقعبینانه، باید پیشبینی کنید که در سال آینده چه تعداد از محصول خود را برای مشتریانتان ارسال کنید. پس از این تخمین، باید هدف درآمدی سالانه خود را در نظر بگیرید و آن را بر تعداد محصولی که پیشبینی کردهاید تقسیم کنید. اینجا خواهید دید که تقریباً به چه میزان برای تولید محصول خود باید هزینه کنید.
5- با نوسانات بازار خود را وفق دهید
هیچ راهحل قطعی برای قیمتگذاری یک محصول وجود ندارد؛ بنابراین هیچ تضمینی نیست که در اولین تلاش میتوانید قیمت دقیقی برای کالای خود انتخاب کنید.
در فرایند قیمتگذاری باید با آزمونوخطا پیش بروید و اگر به این نتیجه رسیدید که روش انتخابی برای قیمتگذاری مناسب نیست، باید به تغییر قیمت محصولتان فکر کنید.
شما فقط باید اطمینان حاصل کنید که: 1. بهطور مداوم سودآور هستید؛ 2. مقدار فروش شما هزینههای تولید محصولتان را تأمین میکند. نگران جزئیات نباشید! در طول راهاندازی کسبوکارتان میتوانید تغییراتی را ایجاد کنید که در نهایت به یک قیمت بهینه و دقیق برسید.
علاوه بر ترس از آزمون و خطا برای تعیین قیمت محصولتان، باید به برخی عوامل دیگر نیز توجه داشته باشید تا در قیمتگذاری و دستیابی به سود مشکلی نداشته باشید. این عوامل اغلب در حال تغییر هستند و شما را مجبور میکنند تا قیمت محصولتان را تغییر دهید. برخی از این عوامل عبارتند از:
تعداد محصولات قابلارسال؛ قیمتگذاری رقبا؛ اثربخشی برنامههای بازاریابی برند شما؛ تصویر عمومی محصول شما.
با درنظرگرفتن این عوامل، هر روشی که برای قیمتگذاری انتخاب کنید، محصول شما یک قیمت پویا خواهد داشت و تغییر خواهد کرد. برای رسیدن به استحکام نسبی، آزمونوخطا ضروری است. ممکن است در نهایت به این نتیجه برسید که به طور دائم قیمت محصول خود را بر اساس شرایط بازار تنظیم کنید.
خُب، تا اینجا راهنمایی اصلی برای قیمتگذاری محصولات شما را گفتیم. حالا با استفاده از این نکات، به بررسی استراتژیها و روشهای قیمتگذاری برای خردهفروشی محصولات بپردازیم. اگر کسبوکار شما به خردهفروشی محصولات مشغول نیست و محصولاتی غیرفیزیکی تولید میکنید، میتوانید این بخش را نادیده بگیرید و به بخش بعدی مقاله بروید.
استراتژی قیمتگذاری محصولات در حوزه خورده فروشی
روشهای مختلفی برای قیمتگذاری روی محصولات خود وجود دارد که به کمک آنها این کار را انجام دهید. در ادامه میخواهیم این روشها را باهم بررسی کنیم.
1- قیمت گذاری مارک آپ (markup)
Markup یکی از روشهای سادهای برای قیمتگذاری است که در آن به هزینه تولید هر واحد از محصول شما (هزینه واحد) یک درصد ثابت اضافه میشود. بهعنوانمثال، فرض کنید یک فروشنده لوازم جانبی موبایل هر هندزفری را با قیمت 100 هزار تومان خریداری کرده و با قیمت 120 هزار تومان به فروش میرساند. این فروشنده به هر هندزفری که خریداری میکند، 20 درصد اضافه میکند. اکثر شرکتهایی که محصولات خردهفروشی را عرضه میکنند از این روش استفاده میکنند.
2- قیمت گذاری کی استون (keystone)
در روش قیمتگذاری کیستون، محصول شما با دوبرابر قیمت تمامشدهٔ آن به مشتریان عرضه میشود. بهعنوانمثال، اگر شما کلاههای بافتنی تولید میکنید و هر کلاه برای شما هزینهٔ 25 هزار تومان دارد، آن را با قیمت 50 هزار تومان به فروش میرسانید.
توجه: روش کیستون همانند روش Markup یک روش قیمتگذاری ساده است، اما باید بادقت بسیار از آن استفاده کنید. اگر قیمت محصول شما از ارزشی که برای مشتریان خلق میکند بیشتر باشد، باید درنهایت به سودآوری گذاشته شود.
3- قیمت گذاری نفوذی (penetration)
شرکتهای جدید و نوپایی که وارد بازار میشوند از روشهای مختلفی برای قیمتگذاری استفاده میکنند، اما استراتژی قیمتگذاری نفوذی یکی از محبوبترین روشهای آنهاست. این روش سه هدف اصلی را دنبال میکند: اولاً، ایجاد اختلال در بازار و باز کردن راه ورود به کسبوکارهای موجود؛ در ثانی، ایجاد اختلال در بازار و کاهش رقابت؛ سوم این که جذب مشتریان با قیمتی کمتر از رقبا.
در ایران نمونههای زیادی از این استراتژی را میتوان مشاهده کرد؛ بهعنوانمثال، کسبوکارهایی همچون اسنپ و تپسی با قیمتگذاری نفوذی خود توانستند بازار حملونقل شهری را به طرز قابلتوجهی تحتتأثیر قرار دهند. همچنین فروشگاههایی مانند جانبو و افق کوروش با تخفیفهای چشمگیر بر روی محصولات خود موفق به جلوگیری از ارتقاع سوپرمارکتها شدهاند.
بعد از مطالعۀ روشهای پیشنهادی ما، شاید این سؤال به ذهن شما بیاید که کدام استراتژی قیمتگذاری برای محصول شما مناسبتر است؟ پاسخ به این سؤال بستگی به شرایط بازار، صنعت فعالیت شما، و نوع محصولی که ارائه میدهید دارد.
4- قیمت گذاری با نرخ ثابت (fixed-rate)
قیمتگذاری با نرخ ثابت یکی از روشهای پرکاربرد برای محصولات نرمافزاری است که در آن شرکتها برای خدمات خود یک قیمت واحد تعیین میکنند.
این استراتژی از جمله روشهای سادهتر و قابلفهم برای مشتریان است که به آنها اجازه میدهد با پرداخت مبلغ ثابت، از خدماتی مانند دسترسی به تمام فیلمها و سریالهای موجود در وبسایتهایی مانند فیلیمو و نماوا بهرهمند شوند. بهعنوانمثال، با اشتراک ماهیانه 99 هزارتومان در فیلیمو، کاربران به صورت نامحدود میتوانند به کلیه محتویات این پلتفرم دسترسی داشته باشند.
قیمتگذاری با نرخ ثابت دارای مزایا و معایبی است که باید به آنها توجه داشت. از یک سو، این روش باعث سادهتر شدن فرایند قیمتگذاری برای کسبوکار و درک بهتر مشتریان از قیمت محصول میشود. از سوی دیگر، ممکن است که تداخل با توانایی شما در جذب مشتریان ایجاد کند و باعث شود که مشتریان به دلایل مختلفی مانند نیازهای خاص خود، از خرید محصول شما منصرف شوند.
در زمینه نرمافزارهای بهعنوان یک سرویس (SaaS)، کاربران معمولاً با قیمتگذاری با نرخ ثابت آشنا هستند. این نوع از محصولات مانند سرویسهای ایمیل مارکتینگ مانند Mail Chimp یا پلتفرمهای مانند فیلیمو و نماوا که بهعنوانمثال ذکر شد، بهعنوان یک خدمت به کاربران ارائه میشوند و هزینههای آنها بر اساس اشتراک ماهیانه یا سالیانه تعیین میشود.
5- قیمت گذاری به ازای هر کاربر (per user)
قیمتگذاری بهازای هر کاربر یکی از روشهای پرطرفدار برای محصولات SaaS است که بر اساس تعداد کاربران در هر شرکت قیمت محصول متغیر میشود. این استراتژی معمولاً برای محصولاتی مانند نرمافزارهای فونت و نرمافزارهای فارسینویسی که توسط چند نفر به طور همزمان در یک شرکت استفاده میشوند، مناسب است.
برای مثال، شرکت مریم سافت که در حوزه فروش فونتهای فارسی فعالیت دارد، از این روش استفاده میکند. بهاینترتیب، هرگاه یک شرکت فونتی از مریم سافت خریداری کند و برای چند کارمند خود نصب کند، باید بر اساس تعداد کاربران که از فونت استفاده میکنند، هزینه را تنظیم کند. بهعنوانمثال، اگر یک فونت با قیمت 100 هزارتومان خریداری شود و برای دو کارمند جدید نیاز به نصب آن فونت باشد، هزینه به 120 هزارتومان افزایش مییابد تا هر دو کاربر بتوانند از فونت استفاده کنند.
قیمتگذاری با نرخ ثابت مانند استراتژی قیمتگذاری بهازای هر کاربر، بهسادگی انجام میشود و به شما این امکان را میدهد که با جذب بیشترین تعداد کاربر، درآمد بیشتری کسب کنید.
اما باید به مشکلاتی هم توجه کنید که در استراتژی قیمتگذاری بهازای هر کاربر وجود دارد. با انتخاب این روش، احتمالاً مشتریان خود را ترغیب میکنید که به دنبال راههایی برای استفاده از خدمات شما بروند و هزینههای لازم را پرداخت نکنند. همچنین، اگر تعداد کاربران جذب شده کمتر از هدفهایتان باشد، این استراتژی ممکن است به سود شما نرسد؛ بنابراین، قبل از تصمیمگیری، بهتر است کمی تحقیق کنید و اگر فهمیدید که استراتژی قیمتگذاری بهازای هر کاربر برای کسبوکار شما مناسب نیست، به سایر روشهای مورد بررسی بروید که پیشنهاد دادیم.
6- قیمت گذاری سطحی (tiered pricing)
قیمتگذاری سطحی یکی از راهکارهای اصلی برای تعیین قیمت محصولات نرمافزاری است. با این روش، کسبوکارها میتوانند گزینههای مختلفی را باتوجهبه نیازها و بودجههای مختلف مشتریان ارائه دهند.
یکی از مزایای قیمتگذاری سطحی این است که ما میتوانیم یک طیف گسترده از مشتریان را دربرگیریم؛ زیرا این استراتژی نشان میدهد که ما یک شناخت دقیق از مشتریان خود داریم و به نیازهای آنها پاسخ میدهیم.
قیمتگذاری سطحی همانند دیگر استراتژیها، دو لبه است. این روش میتواند به شما کمک کند تا به اولویتهای مختلف مشتریان خود توجه کنید؛ اما اگر پیشنهادهای بیش از حدی را در مقابل آنها قرار دهید، ممکن است آنها گیج شوند و از خرید منصرف شوند.
کلام آخر
رسیدیم به پایان این مقاله از بخش متخصص فروش اینترنتی و زمانی است که نیاز به جمعبندی داریم. قطعاً قیمتگذاری صحیح و دقیق نیازمند زمان و تامل است؛ بااینحال، باتوجه به راهنماییهای ارائه شده در این مقاله، میتوانید یک قیمت اولیه مناسب برای محصول خود را تعیین کنید.
هنگامی که به فرایند قیمتگذاری میرسید، بهتر است کمالگرایی را کنار بگذارید. شما از پیش برای تولید یک محصول برتر وقت و انرژی زیادی صرف کردهاید؛ بنابراین نباید به دلیل قیمتگذاری احساس ناامیدی کنید. در حال حاضر که به این نقطه رسیدهاید، وقت مناسبی است تا آزمونوخطا کنید و نکات مطرح شده را به عمل بیاورید تا بتوانید محصول خود را با یک قیمت مناسب و جذاب به بازار عرضه کنید.
اگر تجربهای در زمینه تعیین قیمت محصول دارید، ما خوشحال میشویم اگر آن را در قسمت نظرات این صفحه با ما به اشتراک بگذارید. همچنین، اگر سؤالی درباره قیمتگذاری دارید، با خوشی در همان قسمت نظرات پاسخگوی شما هستیم.